انجمن ناشنوایان شهرستان میاندوآب

( مهدی چناقلو ) ،در  ضیافت افطاری که باهمت استاندار و با حضور ۵۰۰نفر از ناشنوایان و جمعی از مسولین در ارومیه ترتیب یافت اقای شهریاری از نزدیک با مسایل ومشکلات ناشنوایان اشنا شد و به تاسیس مجتمع اموزشی شبانه روزی برای دانش اموزان ناشنوا تا اخر امسال و تربیت مترجم برای انجمن ناشنوایان استان قول مساعد داد

وی همچنین از هیت ورزشی ناشنوایان استان خواست تا با استعداد یابی و برنامه ریزی اساسی از بین ناشنوایان افراد برتر و مستعد به شرکت در ورزشهای ملی و بین الملی را شناسایی و از انها حمایت کنند

اقای روح الله حضرتپور یکی از نمایندگان مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی نیز ضمن تاکید به رسیدگی به مسایل و مشکلات ناشنوایان از شبکه استانی صداو سیمای مرکز ارومیه خواست تا ضمن پوشش خبری  برنامه های ناشنویان  شبکه وزین  استانی  برای این قشر از جامعه هم برنامه سازی درنظر بگیرد

در پایان این مراسم از ۱۳نفر از ورزشکاران مدال اور ملی و بین المللی ناشنوایان تجلیل شد

امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرمایند: هیچ‌گاه فاطمه از من نرنجید، و او نیز هرگز مرا نرنجاند،

او را به هیچ کاری نرنجاندم،

او را به هیچ کاری مجبور نکردم،

و هر گاه به صورت و رخساره‌اش نظاره می‌کردم، تمام غصه‌های من برطرف می‌شد، و دردهایم را فراموش می‌کردم.

بخدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خشمگین شود، او نیز هیچ‌گاه مرا خشمگین نکرد.

آری فاطمه (سلام الله علیها) برای ایجاد یک محیط آرام و با صفا در درون خانه بود وآنچه می‌گفت در جهت اهداف همسر فداکار و دلاورش بود.

                                                       خوش آمدی که با مقدمت، عطرآزادی به جای بوی باروت در فضای‏میهن اسلامی‏مان پیچید. قفس‏ها شکسته شد و نفس‏ها از زندان سینه‏ ها رهایی یافت. خوش آمدی که با آمدنت، سوز و سرما ازشهر و دیارما ن‏گریخت، برفهای بهمن با حرارت ایمان و اخلاص، آب حیات شد

شعری از رهبر انقلاب درباره ناشنوایان

شعری که در این پست آمده است، شعری است که پدر بزرگ بسیار عزیزم همیشه می‌خواند و من به یاد ایشان این شعر را خیلی دوست دارم.

در کنــار دجــله روزی بــایزید                    می شـدی با جمــع یــاران و مرید

ناگهان بانــگــی ز بام کـــبــریا                           ســـوی او آمــد که ای شیـــخ ریا

میل آن داری که بنمایم به خلـق                          آن چه پنهان داری اندر زیر دلق؟

تـا خلایـــق قصــد آزارت کننـد                          سنــگ باران بــر سـر دارت کنند

گفت یارب میل آن داری تو هم                         شمـه یی از لطف تـو سازم به خلق

تا خلایـق از عبــادت کم کنـــند                         از نمــاز و روزه و حــج رم کنند؟

پاسخش دادند کای شیخ ذوالمنن                         نـی زما و نـی ز تو، رو دم مـزن!

ای صدای ناشنوا تویی که

در دنیا هیچ صدایی نمی شنوی

بگو کجا روم تا سرشوق به پرواز درآورم

سکوت کنم یا فریاد بزنم برای تو یکی است

دراین دنیای سکوت وبی صدا 

صدایی که به گوشهایت نمی رسد

آن سوی صحراودشت ها را می بینم سبزه هارا

سبزه ای که همه جا مثل فرش دشت صحرا را پوشیده است 

اما صدایی از سوی دشت نشنیده ام 

گویی خاموش مانده است وتنها نگاه وتبسم ما

که بگویم راز صدای سکوت من.